به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» رساله حاضر، به تبیین و نقد انسجامگروی در توجیه بهمثابه مهمترین رقیب مبناگروی، پرداخته است.
مهمترین نظریهپرداز انسجامگروی، کیث لرر است که با ابداع اصطلاحات متعدد و مجموعهای پیچیده از تعاریف در تحلیل معرفت با رویکرد انسجامگروانه، نهایتاً بدین نتیجه میرسد که S به گزاره p معرفت دارد با چهار شرط: 1. S گزارۀ p را بپذیرد؛ 2. گزارۀ p صادق باشد؛ 3. S در پذیرش گزارۀ p بهطور کامل موجه باشد؛ یعنی پذیرش p برای شخص S بر پایۀ منظومۀ مقبول او در آن زمان و نسبت به پذیرشهای رقیب، معقولتر باشد؛ بدین معنا که منفعت معرفتی محتمل آن برای فاعل شناسا، بیش از منفعت معرفتی محتمل همۀ رقبایش باشد؛ 4. توجیه S در پذیرش گزارۀ p با هیچ گزارۀ کاذبی نقض نشود؛ یعنی پس از کنار گذاشتن همۀ باورهای اشتباه از منظومۀ پذیرشی فرد، پذیرش گزاره p همچنان نسبت به رقبای خود معقولتر باشد.
حاصل تحلیل لرر این است که معرفت، چیزی بیش از توجیه نقضناپذیر نیست. این دیدگاه لرر، افزون بر اشکالات موجود در تحلیل وی، از اجزای سهگانۀ معرفت و اشکالات عام انسجامگروی، مثل لزوم دور و تسلسل در توجیه، گسستگی منظومۀ منسجم از واقعیت و نسبیت در معرفت، رخنههای اساسی دیگری نیز دارد؛ از جمله: 1. ناتمامی اصل قابلیت اعتماد فاعل معرفت بر خودش؛ 2. نادرستی تفسیر انسجام به معقولیت یک پذیرش نسبت به رقبایش؛ 3. ناتمامی فرض منتقد دانای کل؛ 4. نادرستی شرط چهارم و ابهام در تفسیر نقضناپذیری.